1391/12/19


ديروز،بعد از گذشت ده پونزده سال، مجددا فيلم "سفر جادويي" رو از تلويزيون ديدم. فيلمي كه "اكبر عبدي" به جرم آزار فرزندش، به دوره نوجوونيش برميگرده و الخ ...


فيلم سفر جادويي


تو دوران كودكي و نوجوونيم، دو سه باري اين فيلم رو ديده بودم و هر سري از ديدنش لذت بردم.

اما اين سري، ناخودآگاه، حين تماشاي فيلم، ذهنم مي‌رفت سراغ سوالاتي مثل اين‌كه وقتي اكبر عبدي برمي‌گرده به سنين نوجوونيش، خود اكبر عبدي نوجوون واقعي اون زمون، كجا ميره، و سوالايي از اين جنس!

بعد ناخودآگاه ياد كتاب "شازده كوچولو" افتادم و بحثي كه راجع به آدم بزرگا و بچه‌ها مطرح كرده بود و اينكه آدم بزرگا خيلي از مسايل بديهي رو نمي‌فهمن!

مثل اينكه جدي جدي "آدم بزرگ" شدم ...


1391/9/7


به لطف شبكه آي‌فيلم و تكرار مجدد مختارنامه و نيز تعطيلي‌هاي اين چند روزه، تونستم يه بار ديگه قسمت شهادت كيسان ابوعمره (كيان) رو ببينم.


گذشته از تأثر و تأسف اين صحنه - و صحنه‌هاي مشابه - كه يكسره اين افكار رو به ذهن مياره كه "اگه اين‌جوري مي‌شد، اين‌جوري مي‌شد" و "اگه اون‌جوري مي‌شد، اون‌جوري مي‌شد" و "اگه فلاني اين كارو مي‌كرد، اين‌طور مي‌شد" و "اگه فلاني اون كارو مي‌كرد، اون‌طور نمي‌شد" و ... و بعد، نوشن تاريخ -با همين اگرها - از نو و رسوندن اون به يه سرانجام خوب ... و بعد نشستن و حسرت خوردن كه چرا اون جوري نشد كه اين جوري بشه و ...! -گذشته از اين‌جور مباحث و مسايل كه به نوعي مي‌شه گفت جزء جدايي‌ناپذير تماشاي اين‌گونه فيلم‌هاست -تو اون صحنه، كيان يه جمله گفت كه باز داغ دل منو تازه كرد:
وقتي "بن‌كامل" از كيان پرسيد، چرا با اين كه ميدونستي دستور خطاست، مخالفت نكردي و به اون عمل كردي؛ كيا در پاسخ اشاره كرد به نبرد صفين و لحظات آخر پيش از حكميت و بازگشت مالك - بزرگ‌مردِ ناشناخته ماندۀ تاريخ - از يك قدمي خيمۀ معاويه. ...
... و اين يعني گريزي زدن به روضۀ اميرالمؤمنين علي عليه‌الصلوه‌والسلام كه البته صحنه صحنۀ تاريخِ ۱۴۰۰ سالۀ اسلام، جمله جملۀ نهج‌البلاغه و گوشه گوشۀ زندگي سياسي و اجتماعي امروزِ ما، گريزيه به روضۀ مولا علي كه - به عقيدۀ من - هرخط اين روضه، بسيار كُشنده‌تر و در‌هم‌كوب‌تره از حوادث كربلا و مصايب حضرت سيدالشهدا عليه‌السلام‌و‌الصلوه (هرچند حسين جنس غمش فرق مي‌كند).
و از اين هم گذشته، اين هر دو عمل (اين عمل كيان و اون عمل مالك) چقدر لبريزه از درس ولايت‌پذيري براي ما به‌ظاهر مدعيان ولايت مداري ... و الحق كه چه درس سخت و كشنده‌ايه اين درس ...


بعدنوشت: هروقت نام مالك‌اشتر نخعي به ميان مياد، بي‌اختيار ياد اين جملۀ عظيم اميرالمؤمنين مي‌افتم كه "مالك اشتر براي من همان‌گونه بود كه من براي رسول خدا بودم" ...


در حال حاضر مطلبی وجود ندارد ...
مطلبی وجود ندارد ...
آرشیو موضوعی
ریز موضوعات
آرشیو ماهانه
در دست مطالعه
آمار وبلاگ
دفعات بازدید : 415740
تعداد نوشته‌ها: 134
تعداد دیدگاه‌ها : 130
ضمن تشکر از بازدید شما از متحیر؛ چنانچه اولین بازدیدتان از این وبلاگ می‌باشد، پیشنهاد می‌گردد ابتدا دربارۀ وبلاگ و دربارۀ من را مطالعه فرمایید.
با تشکر مجدد
آسدجواد
×

ابزار هدایت به بالای صفحه

X