نه اينكه تازگيا اينجوري شده باشه؛ نه؛ از وقتي كه يادم مياد، وضعيت همين بوده. چه خوب، چه بد؛ چه با قصد خير، چه با قصد شر؛ چه به نفع من، چه به ضررم؛ چه ...؛ هيچجور و هيچوقت، يادم نمياد كه اسمم تو هيچ قرعهكشياي در اومده باشه.
حالا نميدونم اسمشو بايد شانس گذاشت، قسمت گذاشت، خواست خدا گذاشت، تقدير گذاشت، سرنوشت گذاشت، پيشونينوشت گذاشت يا هر اسم ديگهاي؛ كه البته اسم اصلا مهم نيست؛ بلكه اون چيزي كه مهمه - و بيشتر از مهم بودن، جالبه - اينه كه تا اونجايي كه يادم مياد، اسمم از تو هيچ نوع قرعهكشياي بيرون نيومده.
مثلا قرعهكشيهاي بانكي، يا قرعه كشي لپتاب تبيان، يا قرعه كشي ايدياسال تبيان يا حتي قرعه كشي عمره دانشجويي كه همه ميگفتن بايد بطلبه تا اسمت در بياد، و تو پنج شش سالي كه اسم نوشتم، اسم هركسي كه حتي فكرشو نميكردم در اومد غير از اسم من، و يا اعتكافهاي حرم كه حتي اسمم يه بار تو ذخيرهها هم در نيومد تا اقلا دلم خوش باشه يا هزاران مسابقهاي كه تو اين بيست و چند سال توش شركت كردم.
حتي تو قرعهكشيهايي كه به ضررم باشه هم اسمم در نمياد. مثلا دور همي با رفقا قرعه ميكشيم كه يكي بره برا جمع بستني بخره؛ همچين جاهايي هم قرعه به اسم من نميخوره.
حتيتر تو بازيهاي بچگي (گرگم به هوا، بالا بلنديا، استپ آزاد و ...) كه ده بيست سي چهل ميكرديم كه گرگ معلوم شه، باز هم به من نميافتاد!
به همين دليل هرجا ميگن قرعهكشيه، سريع از اونجا در ميرم.
اين كه سرش چيه، هنوز نفهميدم؛ فقط اينو فهميدم كه كسايي كه قرعهكشي ميكنن، خوبه بجاي قرعهكشي انتخابي، بعضي وقتا قرعهكشي حذفي انجام بدن. يعني اگه فرضا ميخوان پنج نفرو با قرعه انتخاب كنن، بجاش به قدري افراد رو با قرعه انتخاب كنن كه تهش فقط پنج نفر باقي بمونه؛ كه در اينصورت اسم امثال من حتما تو اون پنج نفر باقيمونده خواهد بود.