نوروز امسال تو مطالعه ركورد زدم. اصلا تركوندم. حدود يه ماه تعطيلي، اونوقت، حتي يه كتاب هم نخوندم، كتاب كه سهله، حتي ويژهنامه نوروزي يه روزنامه، حتي يه مجله زرد، حتي يه ...؛ كلا امسال از نظر مطالعه به يه ركورد دستنيافتني دست يافتم.
تعطيلات نوروز امسال، كلا تعطيلات بود؛ تعطيلِ تعطيل. نه فقط از نظر مطالعه، كه از همه نظر. مطالعه تعطيل، كار تعطيل، درس تعطيل، ديد و بازديد عيد تعطيل، حتي عبادت ... تعطيل، حتي حرم هم نرفتم ... تعطيل، كم مونده بود نمازام هم تعطيل شن، تلويزيون تعطيل، فيلم و سريال تعطيل، خورد و خوراك تعطيل، ميوه و شيريني و آجيل تعطيل، حتي غذا هم تعطيل.
كلا تعطيلات امسال، تعطيلِ تعطيل بود. كلا تعطيل.
تو اين مدت صبحها كه نه، ولي ظهرا كه از خواب پا ميشدم، دو سه استكان چاي ميخوردم. بعد جزوات درسي رو باز ميكردم، يه ورق ميزدم، بي خيالش ميشدم، ميرفتم دو تا چاي ديگه ميخوردم، احساس ميكردم خسته شدم، دوباره ميرفتم ميخوابيدم. باز كه بيدار ميشدم، دوباره همين برنامه. هروقت هم گشنگي خيلي بهم فشار مياورد، يه نصفه نون از تو فريزر در مياوردم با يه تيكه پنير يا يه دونه تخممرغ نيمروشده ميخوردم، بعد يه ليوان چاي و بعد خواب ...
مطلب مرتبط: خستهام ...